شهروند| «میهمان مددجویان درگیر دیالیز بودند.» دیالیز، واژهای است که بارها آن را شنیدهایم. شما هم حتما آدمهایی را میشناسید که با این بیماری دست و پنجه نرم میکنند. وضعیتی که اغلب افرادی که دچار نارساییهای حاد یا مزمن کلیه هستند را درگیر میکند. در این بیماری، مددجو باید درد بسیاری را تحمل کند و همین مورد باعث افسردگی مددجویان گرفتار این درد میشود. مددجویی که مانند دیگر افراد جامعه میتواند کار کند و در امور اجتماعی مشارکت داشته باشد، به دلیل افسردگی، کمتر در جامعه دیده میشود. هدف میهمانی «باغ بهشت» هم از بین بردن همین افسردگی بود. یک میهمانی متفاوت، میهمانی برای بیماران دیالیزی؛ میهمانی که به قول «حاج یونس» میزبانی نداشت.
یک روز شاد
لواسان، جاده لشکرک، باغ بهشت؛ جمعی از خیرین با همکاری مجتمع دارویی-درمانی هلال ایران به همراه مددجویان درگیر دیالیز این مرکز جمع شده بودند تا یک روز شاد را برای افراد ایجاد کنند. جمع صمیمی که توانست لبخند بر لب بیماران خاص دیالیزی بنشاند. لبخندی که شاید پس از چندین سال از شروع بیماری روی صورتشان نقش بسته بود. در ادامه با آقای غایی و خانم محمودی از خیرین زحمتکش این مجموعه، همصحبت شدیم.
جواب خاص
دلیلی که آنها برای انجام کار خیر اعلام میکنند، رضای خداست؛ تنها همین. خیرین باغ بهشت ٨سال است که هر جمعه با تمامی گرفتاریها و دغدغههای روزمره خود با هدف شاد کردن دل مددجویان، ساعت ٨ صبح در لواسان شروع به پذیرایی و اجرای مراسم شاد میکنند تا لبخندی بر لبان بیماران خاص بنشانند.
پای درددل مددجویان
پس از صحبت با خیرین، پای درددل بیماران دیالیزی نشستیم تا مشکلات آنها را جویا شویم. خیلی صحبت داشتند، ازجمله نبود و یا کمبود مراکز دیالیز که گاهی باعث میشود شخص روزانه با تمام مشکلات ساعتها در مسیر باشد. عدم پوشش کافی دارویی بیمهها، عدم پوشش مالی سازمانهای بهزیستی و کمیته امداد، نداشتن مراکز تفریحی و... .
به دنبال کار
یکی از مددجویان، جوانی ٣٤ ساله بود. او درخصوص مشکلات بیماران دیالیزی میگفت: «هرجا جهت کار مراجعه میکنم، وقتی که متوجه میشوند بیمار دیالیزی هستم از دادن پاسخ صحیح امتناع میکنند.»
زندگی مصنوعی
در ادامه جوانی ١٩ ساله را دیدیم و از او هم درخصوص مشکلات بیماران دیالیزی پرسیدم. او گفت: «زندگی ما یک زندگی مصنوعی است.» پرسیدیم چرا مصنوعی؟ او هم شروع به بیان گلایهها کرد: «دانشگاه قبول شدم، اما توان پرداخت شهریهام را ندارم، چرا؟ چون کار ندارم. یعنی به من کار نمیدهند.»
نبود بیمه کامل
با آقای ٤٣ سالهای روبهرو شدیم؛ مترجم زبان انگلیسی. از ١٨سالگی مشغول ترجمه متون انگلیسی است. او هم از عدم تحت پوشش قراردادن کامل بیمه گلایه داشت. در حین گفتوگو با مددجویان متوجه مشکلات متعدد این بیماران شدیم و لبخندی که میبایست روی لبهایشان قرار بگیرد.
نگاه به لبخندها
خیرین تمایلی برای انجام گفتوگو نداشتند. «حاج یونس» یکی از آنها بود. او در پاسخ به سوالات ما تنها یک جمله گفت: «اینجا میزبان ندارد، کار خیر میزبان ندارد. تنها باید نشست و به لبخندها نگاه کرد.» حاج یونس درست میگفت، برای بعضی از لبخندها باید نشست و ساعتها فقط نگاه کرد.
برچسبها: